« چتر اعتماد به نفس »
« زیباترین چیزی که میتوانید بپوشید اعتماد به نفس است . » “بلیک لایولی” در تأیید جملهٔ « بلیک لایولی » باید بدانیم و بیاموزیم، که هر انسانی
« بازی زندگی»
در مرور خاطرات خیلی دور، وسط کوچه میان همهمه و تشویق دوستانم، روبروی هفت سنگِ نهچندان هموار و یکدست که رویِ هم چیده شدهاند ایستادهام. توپ را در دستانم
« قاتل زمان »
بهتر است با خودمان صادق باشیم. و خطاهایمان را در زندگی بپذیریم. در غیر این صورت گذشت زمان و گاهی اوقات فرورفتن در باتلاق « اتلاف وقت » چنان ضربهٔ
قسمت دوم و پایانی « سنگهای داغ »
سال سوم دانشگاه که بودند، صادق متوجه تغییر رفتارهای بابک میشود. لباس پوشیدنش، مدل موهایش، خالکوبیهای عجیبوغریب روی دستهایش، حتی نحوهٔ حرف زدن و نگاههایش خبر از اتفاقی شوم
قسمت اول؛ « سنگهای داغ »
قلادهٔ سگ را باز کرد. سگ مثل گلولهٔ آتش به طرف مرد حمله کرد. بابک دیوانهوار فریاد میکشید: « بدو تندتر. تندتر. بگیرش! یالا تیکهپارهش کن! » سفیدیِ چشمانش
« ایستگاه آخر »
سوار آسانسور که میشوم، فضایی تاریک مرا در خود میبلعد. یک نفر دیگر هم در گوشهای از تاریکیِ آسانسور ایستاده است. لباسهای رنگی برّاقی به تن دارد. سکوتش
آرشیو نوشتهها
دستهها
- آنافورا نویسی (۱)
- پادکست (۱)
- تازه ها (۹)
- جستارکوتاه (۲۱)
- جملهٔ کوتاه (۲)
- جملهورزی (۱)
- خاطرات کودکی (۲)
- داستان کوتاه (۱۷)
- داستان مینیمال (۵)
- داستانهای خیالی (۲)
- دلنوشته (۲)
- شعر و ترانه (۱)
- عکسنوشته (۱)
- کاریکلماتور (۲)
- کتابهای الکترونیکی ( ebook) (1)
- مقاله (۷)
- مقالهٔ سئو (۲)
- نامهنگاری (۱)
- واژهسازی (۱)
آخرین دیدگاهها